۱۳۸۷/۰۳/۱۹


اي بي وفا...

مطمئن باش و برو

ضربه ات كاري بود

دل من سخت شكست

و چه زشت به من و سادگي ام خنديدي

به من و عشقي پاك

كه پر از ياد تو بود

و خيالم مي گفت

تا ابد ماله مني

تو برو تا راحت تر

تا توانم تكه هاي دل خود را سر هم بند زنم......

۲ نظر:

ناشناس گفت...

عشق را که همچون درختی سبز است با تیشه و تبر قطع می کنند..تا شاید آرام شوند..اما نمی دانند که همین درخت بود که روزی به ان ها اکسیژن می داد و چه خانه ها که برای آن ها نساخت..

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز
بسیار زیبا بود
خانه ی دلت را سرشار از شادی و آرامش آرزومندم